بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 4
صورتش مانند آسمان آبی و نگاه هایش امواج دریا در تلاطم اشک در چشمانش موج می زند .با صدای بلند فریاد می زنم تا همه صدایم را بشنوند من طاقت اشکهایت را ندارم پرواز می کنی و اوج می گیری بال هایت مانند ستارگان درخشان است آنقدر دور می شوی که دیدنت غیر ممکن می شود.
باز نخواهی گشت ایت به وضوح آینه روشن است
کاش فردایی در کار نباشد
اشتراک